کد مطلب:313942 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192

سابقه ی سقاخانه
در زمانهای قدیم، این مكان حسینیه بوده كه تا حدود 70 سال قبل ساختمانش مشتمل بر دو صفه بوده است: یكی سمت غرب سقاخانه با دو باریكه ی مجاور و وصل



[ صفحه 279]



به آن در دو طرف كه هنوز این بنا پابرجا است و محل توجه و عنایت مردم می باشد. و دیگری روبروی آن در ضلع شرق گذرگاه با باریكه ای (رواق) متصل به آن كه آن رواق راه عمومی بوده و هم اكنون آثاری از آن باقی نمانده است.

قدیم الأیام، در ماه محرم صفه ی اول را كه هم اكنون نیز پابرجا است، می بستند و سیاه پوش می كردند و عزاداری و روضه خوانی در آن برگزار می كردند.

در همان 70 سال قبل، شخصی به نام میرزا جعفر نیت می كند سقاخانه ای در همین حسینیه ایجاد كند و در پی این نیت، با شخص دیگر از اهالی به نام استاد حسین بنا وارد عمل می شود. وقتی كه با جمع دیگری از اهالی برای آوردن گچ (جهت سفیدكاری رواق حسینیه) می روند با تعجب مشاهده می كنند گچ مورد نیاز آماده و احتیاجی به سوختن گچ نیست (روشی كه در قدیم برای تهیه ی گچ به كار می رفته است).

هنگام بنایی و سفید كردن در ارتفاع بالا چوب بست به هم می ریزد و همگی در خطر قرار می گیرند، ولی معجزه آسا جان سالم به درمی برند. استاد حسین بنا مجانی كار می كند و میرزا جعفر هم ضمن كمك به وی قرار می گذارد هم درب رواق را بسازد و بدهد و هم گوكی اهدا كند (گوكی تشت سفالین بزرگی است كه آن را آب می كردند و به وسیله ی شیر آبی كه داشته از آب آن تبركا آب می نوشیدند) و به قرار خود نیز عمل می كند.

سقاخانه در همین رواق مجاور صفه تعبیه می شود. از آن پس، هر روز صبح زود میرزا جعفر با مشك آن را آب می كرده (دو سه مشك آب می گرفته) و سپس با تخته ای گرد، روی تشت (گوكی) را می پوشانده است.

با گذشت زمان، محل آبخوری از داخل رواق به صحن منتقل شده كه شرح آن قبلا گذشت. جلوی رواق با زنجیرهایی كه به درب آن آویزان است (و در عكس مشاهده می شود) محل توسل جستن و دخیل بستن است (مشابه پنجره فولاد در صحن حرم امام هشتم علیه السلام).



[ صفحه 280]